۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

با اعتراف، حقیقت عوض نمی‌شود

حسین قوام
" درست است که ما حجاریان، شریعتی، تاج‏زاده، رمضان‏زاده، امین‏زاده، ابطحی و ... را دوست داریم، لیکن حقیقت را بیشتر از این اعترافات، حتی اگر بی هیچ خللی هم به آن معترف شده باشند دوست داریم."
1- ویتگنشتاین وقتی از نظرات اولیه خود دست کشید و امکان‏پذیر بودن دست‏یابی به زبانی صوری که تمام گزاره‏های با معنا قابل ترجمه بدان باشد در هاله‏ای از ابهام قرار گرفت، عده‏ای مانند راسل تا آخر با نظرات ثانویه او مخالفت کردند و او را در تغییر خویش یاری نکردند و اصول تغییر نظریه ابتدایی وی را غیر علمی و نادرست پنداشتند و وقعی به ویتگنشتاین ننهادند و کار خویش پی‎گرفتند.
در تاریخ تفکر عده‎ی زیادی از اندیشمندان بزرگ نظراتشان را در طول زندگی خویش تغییر دادند و فکر آن‏ها به دو بخش اول و دوم تقسیم گشت که بنا به صحت معرفت شناسانه و ملاک‏های مختلف هر کدام از آن‏ها دارای طرفدارانی گشت که هر کدام استدلال‏های خویش را جهت سقم و قوت خویش ارائه می‏دهند.
هیچ‏گاه در نگاه به یک گزاره‏ی علمی ملاک نگاه قول نویسنده نبوده که اگر آن را نفی کند گزاره صحت خویش را از دست دهد یا نابود شود. به عنوان مثال اگر اینشتین پس از کشف نظریه نسبیت در یک برنامه‏ی تلویزیونی زنده شرکت می‏کرد و می‏گفت: نظریه بنده اشتباه است و من بابت نظریه اشتباهم از عموم فیزیکدانان جهان عذرخواهی می‏کنم؛ مسلما عموم فیزیکدانان جهان وقعی به گفته‏های او نمی‏نهادند.
زیرا صحت معرفت‏شناسانه‏ی گزاره‏ای که اینشتین کشف کرده از قول او اخذ نمی‏شود که با گفته‏ی او زایل شود. بلکه از تطبیق آن گزاره با ملاک‏های معرفت‏سنجی دستگاه‏های مختلف معرفت سنجیده می‏شود. عالمان هیچ‏گاه دهن‏بینی و تقدیس و مدیحه‏سرایی و تمجید نمی‏کنند، تنها کاری که از دستشان بر می‏آید سنجش‏گری است.
2- برخی ادعا می‏کنند سعید حجاریان، 70 روزه نظریات 15 ساله‏اش را تصحیح کرده و به نتایجی که عموما مصباح یزدی در چنین حوزه‏هایی ارائه می‏دهد دست یافته است و از دانش و معرفت‏های قبلی‏اش توبه کرده و سخنانی که همیشه با آن مخالف بود را این بار خود بر زبان آورده است.
صرف‏نظر از اینکه حجاریان تحت چه شرایطی و با چه‏انگیزه‏ای و تحت چه فشاری و بنا به چه دلایلی و چرا و چگونه و آیا آن حرف‏ها را زده است و با فرض تبری از تمام سوالات فوق و رضایت به آنکه شخص دوست عزیزمان، آن حرف‏ها را گفته باشد، باز همانطور که اشاره شد، ما صحت و سقم نظریات حجاریان را با خودش نمی‏سنجیم، یعنی ملاک ما در اعتقاد و یا عدم اعتقاد به درستی و نادرستی نظریات پیشین حجاریان این نیست که او بیاید و بگوید این نظری که من می‏دهم نظری درست و آن یکی نظری غلط است.
بلکه از راه‏های معرفتی و شناختی، معرفت و شناخت حاصل می‏گردد و باطل می‏شود، نه از راه قول گوینده به صحت یا نادرستی نظریات خویش. اشتباه اعتراف‏گیران ناآشنا اینجاست که نمی‏دانند این حجاریان نیست که صحت نظریاتش را تامین می‏کند و حال اگر بیاید و بگوید که الف غلط است الف غلط شود و شتر مرد و حاجی خلاص؛ که او اگر هزار بار هم بگوید که من اشتباه کردم، حتی اندکی در صحت و یا عدم صحت نظریاتش تاثیری نمی‏گذارد و این فریاد اصولا ربطی به نظریاتش ندارد و باید مرجع این فریادها را در جای دیگری جست.
3- اشتباه اعتراف‏گیران این است که اگر ابطحی بگوید ما اشتباه کردیم، اشتباه بر پیشانی حرفی که مدعی آن را اشتباه می‏داند ثبت نمی‏شود، اگر هم فرض بگیریم که هیچ فشار و بار اضافه‏ای بر گرده‏ی کسی نباشد و همه آزادانه اعتراف کرده‏اند، باز هم ممکن است انسان در اعتراف به اشتباهاتش نیز دچار اشتباه شود و قول هیچ کسی سندی بر تایید و یا عدم تایید ماهیت کاری که انجام داده معتبر نیست.
4- ارسطو در جایی نظریات افلاطون را بررسی می‏کند و بر آن ایراد می‏گیرد و خطاب به دانشجویانش می‏گوید گرچه ما افلاطون را دوست داریم، ولی حقیقت را بیشتر از افلاطون دوست داریم؛ حالا هم ما اعلام می‏کنیم درست است که ما حجاریان، شریعتی، تاج زاده، رمضان‏زاده، امین‏زاده، ابطحی و ... را دوست داریم، لیکن حقیقت را بیشتر از این اعترافات، حتی اگر بی هیچ خللی هم به آن معترف شده باشند دوست داریم.

هیچ نظری موجود نیست: