گفت و گوی علی شکوری راد با روزنامه اعتماد:
جبهه مشارکت زنده است
جبهه مشارکت را به عنوان اولين حزب دوم خردادي مي شناسيم. از آن زمان که به همت دولت خاتمي فعاليت حزبي و مدني در ايران معنا پيدا کرد جبهه مشارکت به عنوان اولين حزب دوم خردادي با دبيرکلي دکتر محمدرضا خاتمي شروع به کار کرد.
اکثر اعضاي جبهه مشارکت به فاصله چند روز بعد از انتخابات رياست جمهوري بازداشت شدند. از همان روز در ذهن افکار عمومي اين سوال شکل گرفت که با توجه به اتفاقات و حوادث بعد از انتخابات آينده فعاليت حزبي و سياسي چگونه مي شود؟ آنچه در ادامه مي خوانيد حاصل گفت وگوي خبرنگار روزنامه اعتماد با دکتر علي شکوري راد عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت درخصوص وضعيت اين حزب است.
دفتر حزب مشارکت پلمب شده است و پس از اتفاقات بعد از انتخابات موسس آن و بسياري از اعضاي حزب حداقل براي يک بار بازداشت يا احضار شدند و برخي ديگر هنوز در اوين به سر مي برند. با اين وقايع برنامه و آينده حزب مشارکت را چگونه مي بينيد؟
درست است که اکنون دبير کل و قائم مقام حزب و حدود پنج، شش نفر از اعضاي شوراي مرکزي و دفتر سياسي بازداشت شده اند ولي حزب مشارکت و شوراي مرکزي حدود 35 عضو اصلي و علي البدل دارد و دفتر سياسي نيز 11 نفر هستند که بعضي از آنها با شوراي مرکزي مشترک هستند. در مجموع کادر مرکزي مشارکت از حدود 45 نفر تشکيل شده است. طبيعي است که بازداشت حدود هفت يا هشت نفر از اعضاي کادر مرکزي حزب به معناي آن نيست که مرکزيت حزب فعاليت هايش تعطيل شود، هرچند بازداشت دبيرکل و قائم مقام دبيرکل مهم است چرا که به هر حال کساني که دستگير شدند از سمت هاي مهمي برخوردار بودند، مانند آقاي صفايي فراهاني که معاونت اجرايي حزب را بر عهده داشت يا دفتر حزب را نيز پلمب کردند اما بايد توجه داشت فعاليت هاي حزب يک مقدار فعاليت هاي سازماندهي و تشکيلات است و يک مقدار هم فعاليت سياسي که شامل بررسي مسائل سياسي و اتخاذ موضع حزب مقابل هر يک از رويدادهايي که رخ مي دهد، است. فعاليت تشکيلاتي حزب هم به دليل اينکه در هر استان و منطقه يي يک شوراي منطقه وجود دارد و فعاليت هاي حزب را در مناطق مختلف سازماندهي مي کند در حقيقت اين بخش از فعاليت هاي حزب آسيب چنداني نديده است و در مناطق مختلف فعاليت اعضا و کارهايشان به قوت خود باقي است و فقط ارتباط تهران با شهرستان ها مي ماند که اين ارتباط نيز در دو ماه گذشته تعطيل نشده است و مي توان گفت تقريباً ارتباط بين مرکزيت و مناطق مختلف به صورت مستمر وجود داشته است و وضعيت ما در استان ها وضعيت بدي نيست. نيروها انسجام شان را حفظ کرده اند و انسجام شان هم خوب است و به جرات مي توان گفت ما در استان ها مشکل خاصي را احساس نمي کنيم. در مرکز هم با توجه به پلمب شدن دفتر حزب تعداد جلسات رسمي حزب کاهش پيدا کرده و اين به معناي تعطيلي آنها نيست. ارتباط بين اعضا برقرار است و همان گونه که شاهد هستيد، سايت «نوروز» به عنوان سايت حزب مشارکت فعال تر از گذشته است و هم جبهه مشارکت حضور سياسي اش را به معناي موضع گيري در قبال حوادث روز نه تنها کمتر نکرده بلکه در اين مدت افزايش هم داده و انسجام دروني حزب هم به طور کامل حفظ شده است. به هر حال بخشي از فعاليت ها حول محور پيگيري وضعيت بازداشت شدگان، جان باختگان و آسيب ديدگان حوادث اخير تا حد زيادي انجام شده است. به خصوص موضوع بازداشت شدگان که بالاخره از اعضاي کادر حزب يا غيرحزب بودند و کميته يي که به منظور پيگيري وضعيت دستگيرشدگان تشکيل شده به صورت جدي فعاليت درخور توجهي داشته است.
بنابراين فعاليت حزب کماکان ادامه دارد اما طبيعتاً بخشي از فعاليت ها که شايد نيازي به تعجيل در آنها نبوده و نيست يک مقدار کاهش پيدا کرده است و جلسات منظم و مستمري که از سوي شوراي مرکزي و دفتر سياسي تشکيل مي شد، امکان پذير نشده است. ولي ارتباط و سازماندهي کار و پيگيري تا جايي که اقتضا مي کرد و لازم بود انجام شده و ما در حقيقت معطل نبوديم.
-به بازداشت شدگان اشاره کرديد. مي شود کمي بيشتر درباره کميته پيگيري دستگيرشدگان توضيح دهيد و اينکه آيا اتهاماتي که به اعضاي حزب وارد شده را قبول مي کنيد يا خير؟
به نظر مي رسد عده يي از طرفداران دولت طرح از پيش آماده يي را اجرا کردند اما اين کار را بسيار خام و ناپخته انجام دادند. در حقيقت برخوردهايي که عليه مردم صورت گرفت خيلي خام طراحي شده بود و خيلي خام هم اجرا و ناقص پيش برده شد که تاکنون تبعات بسيار زيادي را براي اقتدارگرايان داشته است و نتيجه اش اين شده است که روز به روز از وسعت شمول اين گروه کاسته شده و بر وسعت شمول طرف مقابل افزوده شده است. ما در حقيقت مي توانيم بگوييم اقليت بسيار کوچکي در قدرت هستند که مقابل اکثريت وسيعي که خارج از قدرت هستند و بعضاً دامنه اش به داخل قدرت هم کشيده شده، قرار گرفته اند. البته آنها به اين دليل که مناصب قدرت را در اختيار داشتند خود را حفظ کرده اند ولي از نظر تعداد و دامنه شمول روز به روز کوچک تر شده اند. از روز انتخابات تاکنون آنها دائم محدودتر و جناح مقابل بزرگ تر شده است. هرچند گلوگاه هاي قدرت در دست آنان است اما دامنه شمول شان بسيار کاهش يافته. در مورد بازداشتي ها بايد گفت همان طور که مي دانيد فرداي روز انتخابات به دفتر ريختند و تقريباً اعضاي اصلي حزب مشارکت را دستگير و بعد هم فرداي آن روز گروهي را آزاد کردند.
-شما هم جزء بازداشت شدگان بوديد؟
نه، زيرا جلسه زود تمام شد. عده يي رفته و عده يي مانده بودند که در واقع بازداشت هاي آن شب تصادفي بود. البته برخي را هم که از جلسه خارج شده بودند به در خانه شان رفتند و بازداشت کردند ولي همه اعضاي مرکزي حزب يا دفتر سياسي نبودند، تعداد محدودي هم بودند که فرداي روز بازداشت آزاد شدند. به نظر مي رسد در خط مشي بازداشت ها دو سياست اعمال مي شد که يک سياست قرارگاه ثارالله و يک سياست وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات سال ها کارش اين بوده و بررسي هايي را انجام داده و مي دانسته موضوع از چه قرار است. اما قرارگاه نه مي دانسته که چي به چي است و نه اينکه کي به کي است. بنابراين خيلي فله يي عمل کرده است. بازداشت فله يي اعضاي حزب مشارکت ظاهراً با دستور مقامات بالاتر نظام منجر به آزادي اغلب دستگيرشدگان در فرداي بازداشت شده است. به غير از آقايان تاج زاده و رمضان زاده که اين دو را در بازداشت نگه داشتند.
-آقاي ميردامادي؟
آقاي ميردامادي آزاد و بعد دوباره دستگير شد. بنابراين قديمي ترين بازداشتي هاي ما آقايان رمضان زاده و تاج زاده نيز دو سه ساعت بعد از او دستگير شدند. در حقيقت اينها زماني بازداشت شدند که هنوز هيچ موضع گيري رسمي از جانب حزب صورت نگرفته بود و هيچ اقدام عملي هم در هيچ زمينه يي صورت نگرفته بود، نه تجمع و نه راهپيمايي هم برگزار نشده بود و ما هنوز نمي دانيم اتهام اينها چيست و به چه دليلي اينها را بازداشت کردند. اگر هم به خودشان اعلام شده امکان انعکاس به بيرون نبوده و وقتي از آنهايي هم که در اين مدت آزاد شدند مي پرسيم اتهام شان چه بوده مي بينيم اتهامات واضح و مشخص وجود ندارد يعني کلياتي است که هيچ کدام دليل بر کسي را بگيرند و 60 و چند روز در بازداشت انفرادي و زندان نگه دارند، نيست و اين نشان دهنده سردرگمي جدي بازداشت کنندگان و بازجويان و آمرين اين امر است همان طور که آقاي احمدي نژاد در صحبت هاي اخير خود گفت. او فکر مي کند وزارت اطلاعات در اين زمينه کوتاهي کرده در حالي که وزارت اطلاعات بر اساس بررسي هاي مستمري که ظرف سال هاي اخير داشته است، دقيقاً مي دانسته چه امري واقعيت دارد و چه امري واقعيت ندارد. وزارت اطلاعات متاثر از توهمات آنان نشده است و يک تعارضي بين اينها هم در رابطه با سياست برخوردي هم در سياست هايي که در بازجويي در زندان ها اعمال شده، وجود داشته است. مي شود کاملاً اين گسست را ديد و کاملاً مي شود توجه کرد نيروهاي وزارت اطلاعات ولو اينکه از نظر سياسي با نيروهاي قرارگاه ثارالله هم جهت هستند ولي به واقعيت نزديک ترند. و همين امر باعث شد آقاي احمدي نژاد وزير اطلاعات را برکنار کند تا بتواند معاوناني که به اين نحو برخوردها رسماً اعتراض کرده بودند، برکنار کند. ديديد که در جلسه اول دادگاه تعداد زيادي از چهره هاي سرشناس را به دادگاه مي آورند در حالي که هنوز هيچ کيفرخواستي عليه آنان صادر نشده. در حقيقت اجراي يک شوي تبليغاتي بوده نه يک دادگاه عادله اسلامي که در آن شئون يک محاکمه رعايت شده باشد. فقط مي خواستند تصاوير اينها را در دادگاه نشان دهند و حتي آقايان ابطحي و عطريانفر آمدند و آنجا صحبت کردند. هنوز معلوم نيست اتهام آنها چيست و هنوز کيفرخواستي عليه آنها صادر نشده است و نيز دادگاهي براي آنها برگزار نشده است. معلوم مي شود بازجوها توافق کرده بودند اين دو نفر را تحت القائاتي که در زندان کرده بودند يعني از بين آن مجموعه اين دو نفر را با خود همراه کنند و القائات خودشان را به آنها بگويند تا آنها در دادگاه در حالي که هنوز کيفرخواستي عليه آنان صادر نشده بود، بيايند و سخنراني کنند. در حقيقت دادگاه اول يک شوي تبليغاتي عليه بازداشت شدگان بود که نتيجه چنداني هم براي مجريان اين شو نداشت اما به هر حال تلاش کردند مطالبي را به جامعه القا کنند. از جمله مواردي که در اين دادگاه بود اين بود که کساني که تحت عنوان انجمن پادشاهي ايران محاکمه شدند شش ماه قبل بازداشت شده بودند و اتهامات ديگري داشتند. اينها را آوردند و به ماجراي انتخابات مربوط کردند که همه اينها همان شوهاي تبليغاتي بود که اجرا شد و هيچ کدام شان دستاوردي نداشت چه در بين نخبگان و چه در بين جهانيان و فقط ممکن است بين توده هاي عوام مردم که به اطلاعات واقعي کمتر دسترسي دارند تاثيراتي داشته که شايد هدف آنان حفظ آن مجموعه بوده و حفظ بخشي از نيروهايشان که به شدت در حال ريزش بود و با اجراي اين شو سعي کردند آنها را نگه دارند. همان طور که مي دانيد بدنه متصل به اقتدارگرايان روزبه روز مساله دارتر مي شوند. اينها ناگزير بودند براي حفظ آنان اقداماتي را از جمله برگزاري دادگاه انجام دهند. شايد هدفش توده عوام مردم و هواداران خود بود که به شدت مساله دار شده بود.
-در آخرين جلسه کنگره حزب مشارکت که برگزار شد، راهبرد سياست ورزي اجتماعي براي توسعه پايدار حزبي در ايران پيشنهاد شده بود. راهبرد جديد حزب پس از انتخابات و وقايع اخير چيست؟
همان طور که شما نيز اشاره کرديد سياست ما سياست ورزي بود. يعني به رغم همه تضييقاتي که براي ما ايجاد کردند ما فکر مي کرديم در چارچوب فرصت هايي که در داخل نظام وجود دارد بايد فعاليت سياسي کرد آن هم در جهت اصلاح امر. راهبرد ما همچنان به قوت خود باقي است اما ممکن است تفاوت هايي در تاکتيک ها اتفاق بيفتد. ما هنوز به فعاليت در چارچوب نظام براي حفظ و اصلاح نظام قائل هستيم. همان طور که دکتر محمدرضا خاتمي گفتند ما جمهوري اسلامي خواه هستيم و هدف ما جمهوري اسلامي و اجراي قانون اساسي در تمام مواردش است و فکر مي کنيم هيچ اصلي از قانون اساسي نبايد به خاطر اصل ديگر معطل بماند يا از يک اصلي تفسير لاغر کنيم و اصلي را تفسير چاق. همان گونه که مهندس موسوي بارها اشاره کرده ظرفيت قانون اساسي آنقدر است که اگر بدون تنازل اجرا شود ما مي توانيم اهداف اصلاحي خود را در همين چارچوب پياده کنيم. بنابراين سياست ورزي جبهه مشارکت همچنان به قوت خود باقي است منتها طبيعي است که بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري و بروز تخلفات در انتخابات و اينکه مجريان و ناظران کنوني بخواهند انتخابات ديگري برگزار کنند، ميل و رغبتي براي شرکت در انتخابات نه براي احزاب سياسي و نه براي مردم وجود نخواهد داشت مگر يک تحولي اتفاق بيفتد که دوباره اعتماد مردم به دستگاه هاي برگزارکننده برگردد وگرنه اين اعتماد از دست رفته موجب خواهد شد رويکرد به انتخابات رويکردي مانند گذشته نباشد و انتخابات کاملاً اهميت خود را در ايران از دست بدهد. اما اين به آن معنا نيست که ما اصلاً سياست ورزي نخواهيم کرد چون اعتقاد ما بر اين است که بايد در هر حرکت اصلاحي که صورت مي گيرد توده مردم شرکت داشته باشند. بنابراين سازوکاري که ما براي ادامه کارمان در نظر مي گيريم بايد ساز و کاري باشد که توده مردم حضور داشته باشند، بنابراين رويکرد ما به جاي رويکرد کسب مناصب قدرت رويکرد هدايت توده هاي مردم خواهد بود و ما پشت سر آقاي مهندس موسوي که حالا در محور اين حرکت قرار گرفته است، حرکت خود را دنبال کرده و در جلسه آخر دفتر سياسي حزب که به دستگيري اعضاي حزب منجر شد مصوبه يي داشتيم مبني بر اينکه ما کاملاً پشت سر مهندس موسوي حرکت خواهيم کرد نه تندتر و نه کندتر از وي يعني حرکت مان را کاملاً با آهنگ حرکت وي تنظيم خواهيم کرد چرا که اعتماد کامل به وي داريم و کليه امکانات و ظرفيت هاي خود را در اختيار وي قرار مي دهيم. البته ارتباط ما با مهندس موسوي ارتباط خيلي نزديکي نيست چرا که حلقه اول اطرافيان مهندس موسوي کساني هستند که سال ها با وي کار کرده اند که همه آنها در چارچوب نظام فکري مهندس موسوي حرکت مي کنند. ما هم سعي مي کنيم خودمان را هماهنگ کنيم ولو اينکه در حلقه اول مهندس موسوي جايي نداشته باشيم.
-به مهندس موسوي اشاره کرديد. وي اخيراً تشکيلات راه سبز را اعلام موجوديت کرد. با توجه به برخوردهاي اوليه که گفتند هر حزبي که با وي همکاري کند لغو مجوز خواهد شد، آيا شما با اين تشکيلات همکاري مي کنيد و به اين تشکيلات مي پيونديد يا نه؟
راه سبز اميد يک برنامه سياسي است و اين گونه که ما تشخيص داده ايم براي حمايت از اين راه سياسي يک تشکيلات مختصري خواهد داشت. ما فکر مي کنيم برنامه سياسي که وي اعلام کرده برنامه بسيار خوبي است و مي تواند ظرفيت هاي موجود در جامعه را فعال نگه دارد. در حقيقت هوشمندي مهندس موسوي در اين حرکت به گونه يي بوده است که مجموعه طيفي که در اين مدت پشت سر وي قرار گرفتند از حرکت وي اظهار رضايت مي کنند که اين خيلي ارزشمند است. من با خانواده بسياري از جان باختگان وقايع اخير ديدار و گفت وگو داشتم. هيچ کدام از اينکه فرزند آنها پشت سر مهندس موسوي حرکت کرده و در اين راه جانش را فدا کرده اظهار پشيماني و ناراحتي نکرده و براي مهندس موسوي دعا مي کردند و نقطه قوت اين بود که آنها اظهار رضايت مي کردند و مي گفتند مهندس موسوي با حرکات خود نشان داد نخواهد گذاشت خون عزيزان ما پايمال شود. يعني اين سوي طيف که آسيب ديدگان قرار گرفته اند از حرکت مهندس موسوي خرسند هستند و آن سوي طيف کساني اند که در استراتژي خود با مهندس موسوي اشتراکي ندارند اما حس مي کنند حرکت مهندس رو به جلوست بنابراين آنها هم خود را ملزم مي کنند. يعني در اين سر طيف کساني که با مهندس موسوي هماهنگ مي شوند کساني باشند که مهندس موسوي آنها را قبول نداشته باشد، اما آنها دريافته اند حرکت وي يک حرکت رو به جلويي است و خودشان را هماهنگ کرده اند و ما در مجموعه کساني که در انتخابات شرکت کردند کمتر ديديم کسي به موسوي انتقادي داشته باشد. حتي کساني که رويکردشان شرکت در انتخابات نبود اما خواستار تغيير و تحولاتي در جهت احقاق حقوق ملت بودند ممکن است برخي از آنها در مراحل بعدي همان گونه که قبلاً اختلاف نظرهايي با مهندس موسوي داشته اند دوباره اختلاف نظرهايي با وي داشته باشند اما به نظر مي رسد جامعه دوقطبي شده؛ يک طيف پشت سر آقاي احمدي نژاد قرار گرفته و از ايشان حمايت مي کنند و يک طيف هم پشت سر مهندس موسوي. اگر هم کساني بين اينها هستند که در مصادر امور هستند به علت محذوريت هايي که دارند نظر خود را شفاف اعلام نمي کنند. طيف کساني که احمدي نژاد را براي کشور يک خسارت مي دانند بسيار گسترده است که بخش وسيعش از مهندس موسوي حمايت مي کند و بخش کوچکي به دليل حضور در ساختار قدرت فاصله شان را با مهندس حفظ کرده اند اما به دليل رويکرد انتقادي جدي نسبت به احمدي نژاد معارضه يي با مهندس موسوي ندارند.
-آيا در شرايط فعلي سياست ورزي حزب مشارکت که يک مبارزه شفاف و روشن بود ادامه پيدا مي کند، يا سبک و سياقش تغيير مي کند؟
مبارزه به نوعي در امر سياست وجود دارد. وقتي يک حزب تشکيل مي شود مي خواهد براي تحقق يکسري امور فعاليت کند؛ فعاليتي براي جلوگيري از رخداد برخي مسائل. بنابراين امر سياست توام با مبارزه است. براي جبهه مشارکت اين قبلاً وجود داشته و وجود خواهد داشت. منتها محورهاي مبارزه ما کمي تغيير کرده. ما قبلاً براي ورود به ساختار قدرت مبارزه مي کرديم تا از آن طريق اصلاحات انجام دهيم. الان ورود به ساختار قدرت را براي ما سد کرده اند. به اين ترتيب ما بايد در عرصه جامعه مدني مبارزات خود را دنبال کنيم. اتفاقي که افتاده اين است که اين طيف وسيع که با مهندس موسوي همراه هستند براي مبارزات مدني يک وحدت استراتژيک پيدا کردند براي تحقق خواسته هايشان. برنامه ما از اين نظر مشخص است. آهنگ حرکت مان را با مهندس تنظيم مي کنيم و در اين حرکت فکر مي کنيم رهبري مي تواند موثر باشد. اگر در درون اين مجموعه شکاف اتفاق افتد اين به معناي شکست حرکت تعبير مي شود. بنابراين از همه اجزايي که پشت سر مهندس هستند بايد به صورت جدي بخواهيم به خاطر مسائل کوچک، مسائل بزرگ را فدا نکنند و وحدتي را که امروز دستمايه جنبش سبز قرار گرفته حول محور موسوي حفظ کنند و تندروي و کندروي نداشته باشند که مي تواند آفت زا باشد. همان قدر که ما در اصلاحات از طيف مخالف اصلاحات ضربه خورديم از تندروي هايي که درون جبهه اصلاحات وجود داشت آسيب ديديم. ما بايد از تجربه هاي دوران اصلاحات استفاده کنيم تا اين مشکلات براي جنبش سبز مدني پيش نيايد.
-کنگره امسال حزب برگزار مي شود؟
بله، من فکر مي کنم به زودي وقتي شرايط حاد پس از انتخابات سپري شد بايد به مسائل تشکيلاتي بيشتري بپردازيم. به زودي نشست هايي را برگزار خواهيم کرد که در مورد برگزاري کنگره هم تصميم مي گيريم. فکر مي کنم کنگره امسال پررونق تر از کنگره هاي سال هاي قبل برگزار خواهد شد چون حرف هاي زيادي وجود دارد که اعضا با هم رد و بدل کنند و اتخاذ سياست هاي جديد بسيار مهم است و کنگره مان را ان شاءالله برگزار خواهيم کرد. موانع پيش روي مان بسيار زياد است و سختگيري ها بسيار افزايش پيدا کرده ولي بنا نداريم در مقابل اين سختگيري ها و فشارها تسليم شويم بلکه فکر مي کنيم بيش از گذشته به فعاليت نياز داريم و اين کار را انجام خواهيم داد.
جبهه مشارکت را به عنوان اولين حزب دوم خردادي مي شناسيم. از آن زمان که به همت دولت خاتمي فعاليت حزبي و مدني در ايران معنا پيدا کرد جبهه مشارکت به عنوان اولين حزب دوم خردادي با دبيرکلي دکتر محمدرضا خاتمي شروع به کار کرد.
اکثر اعضاي جبهه مشارکت به فاصله چند روز بعد از انتخابات رياست جمهوري بازداشت شدند. از همان روز در ذهن افکار عمومي اين سوال شکل گرفت که با توجه به اتفاقات و حوادث بعد از انتخابات آينده فعاليت حزبي و سياسي چگونه مي شود؟ آنچه در ادامه مي خوانيد حاصل گفت وگوي خبرنگار روزنامه اعتماد با دکتر علي شکوري راد عضو شوراي مرکزي جبهه مشارکت درخصوص وضعيت اين حزب است.
دفتر حزب مشارکت پلمب شده است و پس از اتفاقات بعد از انتخابات موسس آن و بسياري از اعضاي حزب حداقل براي يک بار بازداشت يا احضار شدند و برخي ديگر هنوز در اوين به سر مي برند. با اين وقايع برنامه و آينده حزب مشارکت را چگونه مي بينيد؟
درست است که اکنون دبير کل و قائم مقام حزب و حدود پنج، شش نفر از اعضاي شوراي مرکزي و دفتر سياسي بازداشت شده اند ولي حزب مشارکت و شوراي مرکزي حدود 35 عضو اصلي و علي البدل دارد و دفتر سياسي نيز 11 نفر هستند که بعضي از آنها با شوراي مرکزي مشترک هستند. در مجموع کادر مرکزي مشارکت از حدود 45 نفر تشکيل شده است. طبيعي است که بازداشت حدود هفت يا هشت نفر از اعضاي کادر مرکزي حزب به معناي آن نيست که مرکزيت حزب فعاليت هايش تعطيل شود، هرچند بازداشت دبيرکل و قائم مقام دبيرکل مهم است چرا که به هر حال کساني که دستگير شدند از سمت هاي مهمي برخوردار بودند، مانند آقاي صفايي فراهاني که معاونت اجرايي حزب را بر عهده داشت يا دفتر حزب را نيز پلمب کردند اما بايد توجه داشت فعاليت هاي حزب يک مقدار فعاليت هاي سازماندهي و تشکيلات است و يک مقدار هم فعاليت سياسي که شامل بررسي مسائل سياسي و اتخاذ موضع حزب مقابل هر يک از رويدادهايي که رخ مي دهد، است. فعاليت تشکيلاتي حزب هم به دليل اينکه در هر استان و منطقه يي يک شوراي منطقه وجود دارد و فعاليت هاي حزب را در مناطق مختلف سازماندهي مي کند در حقيقت اين بخش از فعاليت هاي حزب آسيب چنداني نديده است و در مناطق مختلف فعاليت اعضا و کارهايشان به قوت خود باقي است و فقط ارتباط تهران با شهرستان ها مي ماند که اين ارتباط نيز در دو ماه گذشته تعطيل نشده است و مي توان گفت تقريباً ارتباط بين مرکزيت و مناطق مختلف به صورت مستمر وجود داشته است و وضعيت ما در استان ها وضعيت بدي نيست. نيروها انسجام شان را حفظ کرده اند و انسجام شان هم خوب است و به جرات مي توان گفت ما در استان ها مشکل خاصي را احساس نمي کنيم. در مرکز هم با توجه به پلمب شدن دفتر حزب تعداد جلسات رسمي حزب کاهش پيدا کرده و اين به معناي تعطيلي آنها نيست. ارتباط بين اعضا برقرار است و همان گونه که شاهد هستيد، سايت «نوروز» به عنوان سايت حزب مشارکت فعال تر از گذشته است و هم جبهه مشارکت حضور سياسي اش را به معناي موضع گيري در قبال حوادث روز نه تنها کمتر نکرده بلکه در اين مدت افزايش هم داده و انسجام دروني حزب هم به طور کامل حفظ شده است. به هر حال بخشي از فعاليت ها حول محور پيگيري وضعيت بازداشت شدگان، جان باختگان و آسيب ديدگان حوادث اخير تا حد زيادي انجام شده است. به خصوص موضوع بازداشت شدگان که بالاخره از اعضاي کادر حزب يا غيرحزب بودند و کميته يي که به منظور پيگيري وضعيت دستگيرشدگان تشکيل شده به صورت جدي فعاليت درخور توجهي داشته است.
بنابراين فعاليت حزب کماکان ادامه دارد اما طبيعتاً بخشي از فعاليت ها که شايد نيازي به تعجيل در آنها نبوده و نيست يک مقدار کاهش پيدا کرده است و جلسات منظم و مستمري که از سوي شوراي مرکزي و دفتر سياسي تشکيل مي شد، امکان پذير نشده است. ولي ارتباط و سازماندهي کار و پيگيري تا جايي که اقتضا مي کرد و لازم بود انجام شده و ما در حقيقت معطل نبوديم.
-به بازداشت شدگان اشاره کرديد. مي شود کمي بيشتر درباره کميته پيگيري دستگيرشدگان توضيح دهيد و اينکه آيا اتهاماتي که به اعضاي حزب وارد شده را قبول مي کنيد يا خير؟
به نظر مي رسد عده يي از طرفداران دولت طرح از پيش آماده يي را اجرا کردند اما اين کار را بسيار خام و ناپخته انجام دادند. در حقيقت برخوردهايي که عليه مردم صورت گرفت خيلي خام طراحي شده بود و خيلي خام هم اجرا و ناقص پيش برده شد که تاکنون تبعات بسيار زيادي را براي اقتدارگرايان داشته است و نتيجه اش اين شده است که روز به روز از وسعت شمول اين گروه کاسته شده و بر وسعت شمول طرف مقابل افزوده شده است. ما در حقيقت مي توانيم بگوييم اقليت بسيار کوچکي در قدرت هستند که مقابل اکثريت وسيعي که خارج از قدرت هستند و بعضاً دامنه اش به داخل قدرت هم کشيده شده، قرار گرفته اند. البته آنها به اين دليل که مناصب قدرت را در اختيار داشتند خود را حفظ کرده اند ولي از نظر تعداد و دامنه شمول روز به روز کوچک تر شده اند. از روز انتخابات تاکنون آنها دائم محدودتر و جناح مقابل بزرگ تر شده است. هرچند گلوگاه هاي قدرت در دست آنان است اما دامنه شمول شان بسيار کاهش يافته. در مورد بازداشتي ها بايد گفت همان طور که مي دانيد فرداي روز انتخابات به دفتر ريختند و تقريباً اعضاي اصلي حزب مشارکت را دستگير و بعد هم فرداي آن روز گروهي را آزاد کردند.
-شما هم جزء بازداشت شدگان بوديد؟
نه، زيرا جلسه زود تمام شد. عده يي رفته و عده يي مانده بودند که در واقع بازداشت هاي آن شب تصادفي بود. البته برخي را هم که از جلسه خارج شده بودند به در خانه شان رفتند و بازداشت کردند ولي همه اعضاي مرکزي حزب يا دفتر سياسي نبودند، تعداد محدودي هم بودند که فرداي روز بازداشت آزاد شدند. به نظر مي رسد در خط مشي بازداشت ها دو سياست اعمال مي شد که يک سياست قرارگاه ثارالله و يک سياست وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات سال ها کارش اين بوده و بررسي هايي را انجام داده و مي دانسته موضوع از چه قرار است. اما قرارگاه نه مي دانسته که چي به چي است و نه اينکه کي به کي است. بنابراين خيلي فله يي عمل کرده است. بازداشت فله يي اعضاي حزب مشارکت ظاهراً با دستور مقامات بالاتر نظام منجر به آزادي اغلب دستگيرشدگان در فرداي بازداشت شده است. به غير از آقايان تاج زاده و رمضان زاده که اين دو را در بازداشت نگه داشتند.
-آقاي ميردامادي؟
آقاي ميردامادي آزاد و بعد دوباره دستگير شد. بنابراين قديمي ترين بازداشتي هاي ما آقايان رمضان زاده و تاج زاده نيز دو سه ساعت بعد از او دستگير شدند. در حقيقت اينها زماني بازداشت شدند که هنوز هيچ موضع گيري رسمي از جانب حزب صورت نگرفته بود و هيچ اقدام عملي هم در هيچ زمينه يي صورت نگرفته بود، نه تجمع و نه راهپيمايي هم برگزار نشده بود و ما هنوز نمي دانيم اتهام اينها چيست و به چه دليلي اينها را بازداشت کردند. اگر هم به خودشان اعلام شده امکان انعکاس به بيرون نبوده و وقتي از آنهايي هم که در اين مدت آزاد شدند مي پرسيم اتهام شان چه بوده مي بينيم اتهامات واضح و مشخص وجود ندارد يعني کلياتي است که هيچ کدام دليل بر کسي را بگيرند و 60 و چند روز در بازداشت انفرادي و زندان نگه دارند، نيست و اين نشان دهنده سردرگمي جدي بازداشت کنندگان و بازجويان و آمرين اين امر است همان طور که آقاي احمدي نژاد در صحبت هاي اخير خود گفت. او فکر مي کند وزارت اطلاعات در اين زمينه کوتاهي کرده در حالي که وزارت اطلاعات بر اساس بررسي هاي مستمري که ظرف سال هاي اخير داشته است، دقيقاً مي دانسته چه امري واقعيت دارد و چه امري واقعيت ندارد. وزارت اطلاعات متاثر از توهمات آنان نشده است و يک تعارضي بين اينها هم در رابطه با سياست برخوردي هم در سياست هايي که در بازجويي در زندان ها اعمال شده، وجود داشته است. مي شود کاملاً اين گسست را ديد و کاملاً مي شود توجه کرد نيروهاي وزارت اطلاعات ولو اينکه از نظر سياسي با نيروهاي قرارگاه ثارالله هم جهت هستند ولي به واقعيت نزديک ترند. و همين امر باعث شد آقاي احمدي نژاد وزير اطلاعات را برکنار کند تا بتواند معاوناني که به اين نحو برخوردها رسماً اعتراض کرده بودند، برکنار کند. ديديد که در جلسه اول دادگاه تعداد زيادي از چهره هاي سرشناس را به دادگاه مي آورند در حالي که هنوز هيچ کيفرخواستي عليه آنان صادر نشده. در حقيقت اجراي يک شوي تبليغاتي بوده نه يک دادگاه عادله اسلامي که در آن شئون يک محاکمه رعايت شده باشد. فقط مي خواستند تصاوير اينها را در دادگاه نشان دهند و حتي آقايان ابطحي و عطريانفر آمدند و آنجا صحبت کردند. هنوز معلوم نيست اتهام آنها چيست و هنوز کيفرخواستي عليه آنها صادر نشده است و نيز دادگاهي براي آنها برگزار نشده است. معلوم مي شود بازجوها توافق کرده بودند اين دو نفر را تحت القائاتي که در زندان کرده بودند يعني از بين آن مجموعه اين دو نفر را با خود همراه کنند و القائات خودشان را به آنها بگويند تا آنها در دادگاه در حالي که هنوز کيفرخواستي عليه آنان صادر نشده بود، بيايند و سخنراني کنند. در حقيقت دادگاه اول يک شوي تبليغاتي عليه بازداشت شدگان بود که نتيجه چنداني هم براي مجريان اين شو نداشت اما به هر حال تلاش کردند مطالبي را به جامعه القا کنند. از جمله مواردي که در اين دادگاه بود اين بود که کساني که تحت عنوان انجمن پادشاهي ايران محاکمه شدند شش ماه قبل بازداشت شده بودند و اتهامات ديگري داشتند. اينها را آوردند و به ماجراي انتخابات مربوط کردند که همه اينها همان شوهاي تبليغاتي بود که اجرا شد و هيچ کدام شان دستاوردي نداشت چه در بين نخبگان و چه در بين جهانيان و فقط ممکن است بين توده هاي عوام مردم که به اطلاعات واقعي کمتر دسترسي دارند تاثيراتي داشته که شايد هدف آنان حفظ آن مجموعه بوده و حفظ بخشي از نيروهايشان که به شدت در حال ريزش بود و با اجراي اين شو سعي کردند آنها را نگه دارند. همان طور که مي دانيد بدنه متصل به اقتدارگرايان روزبه روز مساله دارتر مي شوند. اينها ناگزير بودند براي حفظ آنان اقداماتي را از جمله برگزاري دادگاه انجام دهند. شايد هدفش توده عوام مردم و هواداران خود بود که به شدت مساله دار شده بود.
-در آخرين جلسه کنگره حزب مشارکت که برگزار شد، راهبرد سياست ورزي اجتماعي براي توسعه پايدار حزبي در ايران پيشنهاد شده بود. راهبرد جديد حزب پس از انتخابات و وقايع اخير چيست؟
همان طور که شما نيز اشاره کرديد سياست ما سياست ورزي بود. يعني به رغم همه تضييقاتي که براي ما ايجاد کردند ما فکر مي کرديم در چارچوب فرصت هايي که در داخل نظام وجود دارد بايد فعاليت سياسي کرد آن هم در جهت اصلاح امر. راهبرد ما همچنان به قوت خود باقي است اما ممکن است تفاوت هايي در تاکتيک ها اتفاق بيفتد. ما هنوز به فعاليت در چارچوب نظام براي حفظ و اصلاح نظام قائل هستيم. همان طور که دکتر محمدرضا خاتمي گفتند ما جمهوري اسلامي خواه هستيم و هدف ما جمهوري اسلامي و اجراي قانون اساسي در تمام مواردش است و فکر مي کنيم هيچ اصلي از قانون اساسي نبايد به خاطر اصل ديگر معطل بماند يا از يک اصلي تفسير لاغر کنيم و اصلي را تفسير چاق. همان گونه که مهندس موسوي بارها اشاره کرده ظرفيت قانون اساسي آنقدر است که اگر بدون تنازل اجرا شود ما مي توانيم اهداف اصلاحي خود را در همين چارچوب پياده کنيم. بنابراين سياست ورزي جبهه مشارکت همچنان به قوت خود باقي است منتها طبيعي است که بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري و بروز تخلفات در انتخابات و اينکه مجريان و ناظران کنوني بخواهند انتخابات ديگري برگزار کنند، ميل و رغبتي براي شرکت در انتخابات نه براي احزاب سياسي و نه براي مردم وجود نخواهد داشت مگر يک تحولي اتفاق بيفتد که دوباره اعتماد مردم به دستگاه هاي برگزارکننده برگردد وگرنه اين اعتماد از دست رفته موجب خواهد شد رويکرد به انتخابات رويکردي مانند گذشته نباشد و انتخابات کاملاً اهميت خود را در ايران از دست بدهد. اما اين به آن معنا نيست که ما اصلاً سياست ورزي نخواهيم کرد چون اعتقاد ما بر اين است که بايد در هر حرکت اصلاحي که صورت مي گيرد توده مردم شرکت داشته باشند. بنابراين سازوکاري که ما براي ادامه کارمان در نظر مي گيريم بايد ساز و کاري باشد که توده مردم حضور داشته باشند، بنابراين رويکرد ما به جاي رويکرد کسب مناصب قدرت رويکرد هدايت توده هاي مردم خواهد بود و ما پشت سر آقاي مهندس موسوي که حالا در محور اين حرکت قرار گرفته است، حرکت خود را دنبال کرده و در جلسه آخر دفتر سياسي حزب که به دستگيري اعضاي حزب منجر شد مصوبه يي داشتيم مبني بر اينکه ما کاملاً پشت سر مهندس موسوي حرکت خواهيم کرد نه تندتر و نه کندتر از وي يعني حرکت مان را کاملاً با آهنگ حرکت وي تنظيم خواهيم کرد چرا که اعتماد کامل به وي داريم و کليه امکانات و ظرفيت هاي خود را در اختيار وي قرار مي دهيم. البته ارتباط ما با مهندس موسوي ارتباط خيلي نزديکي نيست چرا که حلقه اول اطرافيان مهندس موسوي کساني هستند که سال ها با وي کار کرده اند که همه آنها در چارچوب نظام فکري مهندس موسوي حرکت مي کنند. ما هم سعي مي کنيم خودمان را هماهنگ کنيم ولو اينکه در حلقه اول مهندس موسوي جايي نداشته باشيم.
-به مهندس موسوي اشاره کرديد. وي اخيراً تشکيلات راه سبز را اعلام موجوديت کرد. با توجه به برخوردهاي اوليه که گفتند هر حزبي که با وي همکاري کند لغو مجوز خواهد شد، آيا شما با اين تشکيلات همکاري مي کنيد و به اين تشکيلات مي پيونديد يا نه؟
راه سبز اميد يک برنامه سياسي است و اين گونه که ما تشخيص داده ايم براي حمايت از اين راه سياسي يک تشکيلات مختصري خواهد داشت. ما فکر مي کنيم برنامه سياسي که وي اعلام کرده برنامه بسيار خوبي است و مي تواند ظرفيت هاي موجود در جامعه را فعال نگه دارد. در حقيقت هوشمندي مهندس موسوي در اين حرکت به گونه يي بوده است که مجموعه طيفي که در اين مدت پشت سر وي قرار گرفتند از حرکت وي اظهار رضايت مي کنند که اين خيلي ارزشمند است. من با خانواده بسياري از جان باختگان وقايع اخير ديدار و گفت وگو داشتم. هيچ کدام از اينکه فرزند آنها پشت سر مهندس موسوي حرکت کرده و در اين راه جانش را فدا کرده اظهار پشيماني و ناراحتي نکرده و براي مهندس موسوي دعا مي کردند و نقطه قوت اين بود که آنها اظهار رضايت مي کردند و مي گفتند مهندس موسوي با حرکات خود نشان داد نخواهد گذاشت خون عزيزان ما پايمال شود. يعني اين سوي طيف که آسيب ديدگان قرار گرفته اند از حرکت مهندس موسوي خرسند هستند و آن سوي طيف کساني اند که در استراتژي خود با مهندس موسوي اشتراکي ندارند اما حس مي کنند حرکت مهندس رو به جلوست بنابراين آنها هم خود را ملزم مي کنند. يعني در اين سر طيف کساني که با مهندس موسوي هماهنگ مي شوند کساني باشند که مهندس موسوي آنها را قبول نداشته باشد، اما آنها دريافته اند حرکت وي يک حرکت رو به جلويي است و خودشان را هماهنگ کرده اند و ما در مجموعه کساني که در انتخابات شرکت کردند کمتر ديديم کسي به موسوي انتقادي داشته باشد. حتي کساني که رويکردشان شرکت در انتخابات نبود اما خواستار تغيير و تحولاتي در جهت احقاق حقوق ملت بودند ممکن است برخي از آنها در مراحل بعدي همان گونه که قبلاً اختلاف نظرهايي با مهندس موسوي داشته اند دوباره اختلاف نظرهايي با وي داشته باشند اما به نظر مي رسد جامعه دوقطبي شده؛ يک طيف پشت سر آقاي احمدي نژاد قرار گرفته و از ايشان حمايت مي کنند و يک طيف هم پشت سر مهندس موسوي. اگر هم کساني بين اينها هستند که در مصادر امور هستند به علت محذوريت هايي که دارند نظر خود را شفاف اعلام نمي کنند. طيف کساني که احمدي نژاد را براي کشور يک خسارت مي دانند بسيار گسترده است که بخش وسيعش از مهندس موسوي حمايت مي کند و بخش کوچکي به دليل حضور در ساختار قدرت فاصله شان را با مهندس حفظ کرده اند اما به دليل رويکرد انتقادي جدي نسبت به احمدي نژاد معارضه يي با مهندس موسوي ندارند.
-آيا در شرايط فعلي سياست ورزي حزب مشارکت که يک مبارزه شفاف و روشن بود ادامه پيدا مي کند، يا سبک و سياقش تغيير مي کند؟
مبارزه به نوعي در امر سياست وجود دارد. وقتي يک حزب تشکيل مي شود مي خواهد براي تحقق يکسري امور فعاليت کند؛ فعاليتي براي جلوگيري از رخداد برخي مسائل. بنابراين امر سياست توام با مبارزه است. براي جبهه مشارکت اين قبلاً وجود داشته و وجود خواهد داشت. منتها محورهاي مبارزه ما کمي تغيير کرده. ما قبلاً براي ورود به ساختار قدرت مبارزه مي کرديم تا از آن طريق اصلاحات انجام دهيم. الان ورود به ساختار قدرت را براي ما سد کرده اند. به اين ترتيب ما بايد در عرصه جامعه مدني مبارزات خود را دنبال کنيم. اتفاقي که افتاده اين است که اين طيف وسيع که با مهندس موسوي همراه هستند براي مبارزات مدني يک وحدت استراتژيک پيدا کردند براي تحقق خواسته هايشان. برنامه ما از اين نظر مشخص است. آهنگ حرکت مان را با مهندس تنظيم مي کنيم و در اين حرکت فکر مي کنيم رهبري مي تواند موثر باشد. اگر در درون اين مجموعه شکاف اتفاق افتد اين به معناي شکست حرکت تعبير مي شود. بنابراين از همه اجزايي که پشت سر مهندس هستند بايد به صورت جدي بخواهيم به خاطر مسائل کوچک، مسائل بزرگ را فدا نکنند و وحدتي را که امروز دستمايه جنبش سبز قرار گرفته حول محور موسوي حفظ کنند و تندروي و کندروي نداشته باشند که مي تواند آفت زا باشد. همان قدر که ما در اصلاحات از طيف مخالف اصلاحات ضربه خورديم از تندروي هايي که درون جبهه اصلاحات وجود داشت آسيب ديديم. ما بايد از تجربه هاي دوران اصلاحات استفاده کنيم تا اين مشکلات براي جنبش سبز مدني پيش نيايد.
-کنگره امسال حزب برگزار مي شود؟
بله، من فکر مي کنم به زودي وقتي شرايط حاد پس از انتخابات سپري شد بايد به مسائل تشکيلاتي بيشتري بپردازيم. به زودي نشست هايي را برگزار خواهيم کرد که در مورد برگزاري کنگره هم تصميم مي گيريم. فکر مي کنم کنگره امسال پررونق تر از کنگره هاي سال هاي قبل برگزار خواهد شد چون حرف هاي زيادي وجود دارد که اعضا با هم رد و بدل کنند و اتخاذ سياست هاي جديد بسيار مهم است و کنگره مان را ان شاءالله برگزار خواهيم کرد. موانع پيش روي مان بسيار زياد است و سختگيري ها بسيار افزايش پيدا کرده ولي بنا نداريم در مقابل اين سختگيري ها و فشارها تسليم شويم بلکه فکر مي کنيم بيش از گذشته به فعاليت نياز داريم و اين کار را انجام خواهيم داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر