۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

یادداشتی از علی شکوری راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت;
چه کسی داروی نظافت را سر خواهد کشید؟
جنایت و فضاحت بازداشتگاه کهریزک بر اثر دستپاچگی کسانی که می خواهند به هر ترتیب شده بر روی آن خاک بپاشند هر روز بیشتر و بدتر آشکارمی شود.
در این مورد همه اتفاق نظر دارند که آنچه در این بازداشتگاه اتفاق افتاده است یک رسوایی بزرگ برای کشور وهمۀ کسانیست که به هر اندازه مسئولیتی در قبال آن داشته اند. از اراذل و اوباشی که در آنجا بکار گمارده شده و تا کسانی که آنها را بکار گرفته بوده اند، تا کسانی که آنجا را بر مبنای رفتار غیر قانونی پایه گذاری کردند و مسئولین وقت آنجا، تا کسانی که مسئولین بی پروا را برای آنجا نصب کردند، تا کسانی که باید بر آنجا نظارت می کردند و نکردند، تا کسانی که مجوز اعزام بازداشتی ها را به آنجا صادر کردند، تا فرماندهان نیروی انتظامی که به عنوان ضابط قضایی در آنجا عمل می کردند، تا مسئول ادارۀ زندانها، تا دادستان تهران که مسئول همۀ بازداشتی ها بوده است، تا رئیس دادسرای انتظامی قضات که اکنون امام جمعۀ موقت تهران شده است و می بایست پیش تر به کار قاضی بی پروای آنجا و دادستان تهران رسیدگی می کرد، تا رئیس پیشین قوۀ قضائیه که هر کاری زیر دستش خواستند، کردند و.... و بالاخره کسانی که افتضاح آنجا را می شنیدند و دم بر نمی آوردند تا کوس رسوائیش به صدا درآمد و رهبری ناگزیر به مداخله شد.
متاسفانه امروز هم که گند کار بالا آمده است عده ای بجای آنکه غصه بخورند که چرا چنین اتفاقاتی افتاده است به آقای کروبی خرده می گیرند که چرا جنایت و فضاحت آنجا را، پس از نا امیدی از رسیدگی درخور، افشا کرده است. ایستادگی ستودنی آقای کروبی، که مطابق با انتظاری است که از روحانیت ظلم ستیز شیعه می رود، بر سر دفاع از حقوق مظلومینی که در غربت زندان اسیر ددمنشی و وقاحت زندانبانان و بازجویان خود شده اند نقطۀ امیدی است برای تفکیک این رفتار ها از دینی که پیامبرش رحمت للعالمین بود و بشارت دهندۀ عدالت و قسط.
گفته شده است 12 نفر از مسئولین و دست اندرکاران آن بازداشتگاه مخوف برکنار و بازداشت شده اند. نام وسمت های رسمی هیچ یک از این افراد و اتهام مشخص هیچکدام اعلام نشده است و هیچ امیدی هم نیست که عدالت در مورد آنها اجرا شود. از این دستگاه قضا که پاشنۀ درش بر سیاست صاحبان قدرت می چرخد امید عدالت داشتن سادگی ست. مگر عدالت در مورد جنایتکاران قتل های زنجیره ای و فاجعۀ حمله به کوی دانشگاه در سال 78 که در هر دو مورد رهبری نظام بر جنایت آمیز بودن آنها شهادت داد اجرا شد که این بار چنین گمانی برود. تا وقتی قاضی مرتضوی نماد سیستم قضایی کشور است، امید عدالت از این دستگاه قضا بردن بی حاصل است ولو اینکه رئیس آن بگوید و یا حتی واقعاً ارادۀ عدالت داشته باشد.
با این حال داوری افکار عمومی و وجدان بیدار ملت کار خود را می کند. مگر فشار همین افکار عمومی نبود که منجر به بازداشت سعید امامی، امین ترین فرد دستگاه اطلاعاتی کشور در نزد مقامات عالی نظام، شد. و مگر او متهم به تدارک قتل ها و جاسوسی برای سرویس امنیتی اسرائیل نشد و مگر بر اساس ادعای زندانبانانش او ناگزیر نشد برای فرار از زیر بار همۀ مسئولیت قتل های زنجیره ای داروی نظافت را در زندان سر بکشد تا ماجرای آن جنایت ها بدون رسیدگی افشاگرانه به پایان برسد و همۀ کاسه و کوزه ها بدون رسیدگی و محاکمه بر سر کسی بشکند که دیگر دستش از جهان کوتاه است.
در مورد جنایتها و افتضاحات بازداشتگاه کهریزک که با اعلام کشته شدن فرزند دکتر روح الامینی در آنجا، تشت رسوائی آن بر زمین افتاد و موجب تعطیلی آن شد و با افشاگری آقای کروبی در مورد وقوع اعمال شنیع با زندانیان مجدداً رسوا شد و حتی انکاربدون بررسی مسئولان مربوطه و دست و پا زدنهای ناشیانه صدا و سیما و پرده پوشی های عجولانه و بی ثمر رئیس و برخی نمایندگان مجلس و تهاجم تبلیغاتی تریبونهای نماز جمعه علیه افشا کنندۀ این جنایت ها و شناعت ها نیز هرگز نتوانست ازرسوائی آن بکاهد، چرا چنین نشود. لابد آنان که بیش از آبروی نظام به فکر آبروی مسئولان نظام هستند بیکار ننشسته اند که آبرو ریزیهای این ماجرا روز به روز بیشتر شود. آنها به یک داوطلب از جان گذشته نیاز دارند تا ایثار را به کمال برساند و آبرو و جان خویش را یکجا قربانی حفظ آبروی آنان و البته نظام! کند. یک نفر باید همۀ مسئولیت را به عهده بگیرد و داروی نظافت را سر بکشد. در سلسله مراتب مسئولیت های بازداشتگاه کهریزک کسی هست که از او بر می آید چنین فداکاریی را بکند. کسی که بی علاقه نبوده است همیشه در صف مقدم باشد و مردم او را خوب می شناسند.

هیچ نظری موجود نیست: