۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

محمد جواد لاریجانی، معصومیت از دست رفته
علی دانشجو

جناب آقای محمد جواد لاریجانی با جام جم آنلاین مصاحبه‏ایی کردند که در دو بخش منتشر شد.
آز آنجا که سخنان ایشان در این مصاحبه برای بنده بسیار جالب بود تصمیم گرفتم دربارهء قسمت‏هایی از مصاحبهء ایشان نکاتی بنویسم. در متن زیر قسمت‏های جالب سخنان ایشان را با شمارش آورده‏ام و نکات مورد نظرم را اضافه کرده‏ام. بنا براین بلند بودن نوشته گناه من نیست، تقصیر آقای لاریجانی است.1. "اصلاح‌طلبان ایران، بچه مسلمان‌‏های خودمان بودند و افرادی بودند که در انقلاب هم سابقه داشتند، منتها فهم سطحی این افراد از دین در کنار مدهوش شدن در مقابل پیشرفت‌های لیبرال دموکراسی سکولار باعث شد که در بهترین حالت، اسلام را برای خانه و در امور خصوصی قبول داشته باشند."جناب آقای لاریجانی، بنده که از قبیلهء خار و خاشاکم و فهم سطحی از دین دارم ودر کنارش مدهوش پیشرفت‌های لیبرال دموکراسی سکولار هستم، این فرصت را غنیمت می‏شمرم تا نزد چون شما بزرگی که لابد فهم بسیار عمیقی از دین دارید و مدهوش هم نیستید شاگردی کنم (ببخشید که بواسطهء فهم سطحی از دین از کلمهء تلمذ استفاده نکردم) و در ضمن نکاتی را نیز که به ذهن سطحی و مدهوش بنده رسیده‏است جهت دریافت رهنمود خدمتتان ارائه دهم. اما بعد:ممکن است بفرمایید کدامین آیهء قرآن یا کدامین سخن معصوم به شما چنان وسعت بالی می‏دهد که اینچنین حکم عامی صادر فرمایید برای این خیل عظیمی که یا خود را اصلاح طلب می‏دانند یا از مواضع اصلاح طلبان دفاع کرده‏اند؟ آیا توجه فرموده‏اید که با این حکم عام تعداد قابل توجهی از مراجع تقلید، مجتهدین و اندیشمندان دینی را بچه مسلمان‏های سطحی مدهوش یا حامیان ایشان دانسته‏اید؟ 2. "اصلاح طلبی در ایران مرد، همان‌طور که نفاق و مجاهدین خلق در ایران نابود شدند."جناب آقای لاریجانی آیا اخیرا به نماز جمعه رفته‏اید؟ دوستانتان مجبور شده‏اند نماز جمعه را نیز امنیتی و گزینشی کنند. تصور بنده این است که جنبش بچه مسلمان‏های سطحی مدهوش به نماز جمعه نیز رسیده‏است.تصور بنده این است که اینکه آیا اصلاح‏طلبی مرده است یا نه به همین بچه مسلمان‏های سطحی مدهوش بستگی دارد. اگر تصور ایشان این باشد که نظام اصلاح پذیر نیست (با تعریف خودشان از اصلاح و نه تعریف جنابعالی و دوستانتان) آنگاه سخن شما درست است. در اینصورت باید به جانبعالی و دوستانتان تسلیت گفت، چرا که نظامی که اصلاح پذیر نباشد ناگزیر رو به اضمحلال است.3. "اشکالات در حکومت‌‏ها همیشه وجود داشته‏است، مگر دولت‌‏ها می‌توانند بدون اشکال باشند. منتها با اشکالات به دو شیوه برخورد می‌شود. یکی برخورد انتقادی با این عنوان که حکومت خودمان است و ما می‌خواهیم آن را اصلاح کنیم. این مساله را تقابل نمی‌نامند. تقابل جایی است که شما دیگر به هیچ یک از ارکان حکومت اعتقاد نداشته باشید." جناب آقای لاریجانی، شیوه‏های برخورد با اشکالات حکومت‏ها را فرمودید، بفرمایید برخورد حکومت‏ها با جنبش‏های اصلاح طلب چند شیوه دارد. دانسته‏های سطحی ذهن مدهوش بنده می‏گوید که برخورد حکومت‏ها با جنبش‏های اصلاح طلب دو گونه ‏است. آن‏ها که نیاز برای اصلاح را درک کرده و از آن استقبال می‏کنند و آن‏ها که با جنبش‏های اصلاح طلب برخورد قهری کرده آن‏ها را غیرخودی دانسته و وصل به بیگانه می‏کنند. برخورد اول اصلاح طلبان را در کنار بلکه جزوی از حکومت قرار می‏دهد و برخورد دوم آن‏ها را در مقابل حکومت قرار می‏دهد. 4. "خوب است شما همه مواردی را که آقای مهندس موسوی الان اشکال می‌گیرد با 10 سالی که ایشان در قدرت بود مقایسه کنید. مثلا ایشان اشکال می‌گیرد که چرا بعضی‌ها نمی‌توانند حرف‌هایشان را بزنند. باید از او بپرسیم در 10 سالی که شما در حکومت بودید چند صدا علیه دولت وجود داشت."جناب آقای لاریجانی به نظر می‏آید تصور شما این است که آقای مهندس موسوی در جلو و مردم پشت سر ایشان هستند. آیا به شعارهای مردم و چگونگی تکامل و تحول این شعارها دقت فرموده‏اید؟ این بار این مردمند که در پیشند و آقای مهندس موسوی و دیگران (برعکس شما) تلاش می‏کنند که از این مردم عقب نیفتند. دوران آقای مهندس موسوی را فراموش کنید، اکنون که دوران شما ست آیا چند صدایی را بر می‏تابید و از آن دفاع می‏کنید؟ به یاد نمی‏آورم از بگیر و ببندهای اخیر خمی به ابرو آورده باشید. 5. "به نظر من حتی آسیب‌هایی که در اثر اشتباهات و یا خلافکاری مجریان و ضابطین قانونی صورت گرفته نیز بر عهده همان افرادی است که این مسائل را به‌وجود آوردند. چون وقتی که آشوب می‌شود پلیس باید جلو اغتشاشگران را بگیرد. پلیس وقتی می‌خواهد مردم را متفرق کند، روی پیشانی افراد نوشته نشده‏است که کدام یک مخل و کدامیک غیرمخل است. بنابراین پلیس مجبور است همه را هل دهد. وقتی هم که همه را هل بدهیم ممکن است یکی هم بیفتد و پایش بشکند."استاد گرامی ممکن است "هل دادن" را تعریف فرمایید؟ اگر یک دسته قلچماق با باتون‏های آهنی به جان شما بیفتند وبه قصد کش بزنندتان، در شکایتتان می‏نویسید "من را هل دادند"؟! اگر فرزند دلبندتان از بالای پشت بام در حال نظاره باشد و(زبانم لال) از خیابان او را نشانه گرفته و (زبانم لال) مغزش را متلاشی کنند خواهید گفت: "افتاد پایش شکست"؟! جمله تان را باید اینگونه می‏فرمودید:" پلیس مجبور است همه را بزند و بسوی همه تیر بیندازد. وقتی هم که همه را بزند و بسوی همه تیر بیندازد ممکن است یکی هم بمیرد!"جناب آقای لاریجانی می‏دانم این مثال‏ها از امام اول شیعیان (به برکت توجیه‏های عمیق اندیشان هوشیاری چون شما) دیگر ابهت خود را از دست داده‏اند ولی بگذارید از محضرتان سه سوال کنم:الف- آیا احتمال می‏دهید که در جریانات اخیر کسی به نا حق صدمه دیده باشد؟ب- آیا شیعهء همان علی هستید که از شنیدن دزدیده شدن خلخال از پای زن یهودی بر آشفت؟اگر پاسخ شما به هر دو مورد مثبت است پس:ج - کدام جامه را بر خود دریدید و کدام محکمه را در قلباب کردید؟ آنچه که از تصویر مصاحبه تان می‏بینم ؛ بحمدالله از همیشه خوشتر و بر صندلی ریاستتان سوارترید.6. " این بحثی که به عنوان لباس شخصی راه انداخته‌اند یک بحث کاملا انحرافی است. مثل همه جای دنیا، ضابطان قانون در ایران هم متعددند. من مثالی برای شما می‌زنم. چند سال قبل به علت این که یک سیاهپوست در لس‌آنجلس کشته شد آشوب‌هایی به وجود آمد. برای مقابله با این آشوب‌ها، ابتدا پلیس محلی آن‏ها که به آن Local Sheriff می‌گویند وارد عمل شدند ... و زمانی که این نیروها هم موفق نشدند از نیروهای امنیتی پلیس فدرال آمریکا (FBI) استفاده کردند."ببخشید جناب آقای لاریجانی، این ذهن سطحی مدهوش من به اینجا که رسید دیگر حسابی مبهوت شد. تصور بنده این بود که ما حکومت علی ملاکمان است نه حکومت جورج بوش پدر. چگونه است که با ربط دادن به معصوم تمام ارکان نظام را مقدس می‏خوانیم تا آنجا که اطاعت از رییس جمهورش را اطاعت از خدا می‏دانیم اما نوبت به حساب و کتاب حکومت که شد یکدفعه نه علی که جورج بوش پدر میشود ملاکمان؟اشکال ندارد. این هم حتما نتیجهء فهم سطحی دیگران و فهم عمیق جنابعالی است. اما راهنمایی فرمایید، لابد فهم بنده از واقعهء مورد اشاره هم سطحی است. در واقعه‏ایی که می‏فرمایید سیاهان معترض به سفید پوستان و زرد پوستان حمله می‏کنند و اقدام به آتش زدن مغازه‏ها در سطح وسیع و دزدی از اموال عمومی و شخصی می‏کنند. در اثر آشوب سیاهان، در تنها شش روز بیش از 800 میلیون دلارخسارت به شهر وارد می‏شود، حدود 3600 آتش افروزی جدی صورت می‏گیرد و حدود 1100 ساختمان از بین میروند. بیش از 2000 شهروند توسط آشوبگران (نه نیروهای ضد شورش) شدیدا مجروح می‏شوند. جناب آقای لاریجانی، کدام را باور کنم؟اینکه شما واقعا آنقدر از خیابان‏های تهران و دیگر شهرها بی خبرید که تظاهرات مسالمت آمیز این مردم مظلوم و متین را با آشوب‏های برخی سیاه پوستان لوس آنجلس مقایسه می‏کنید؟یا اینکه رسالت عظیم "توجیه ظلم" بر عهدهء شما نیز گذاشته شده‏است؟ 7. "به نظر من آن‏ها (نیرو‏های نظام) خوب هم عمل کردند و دنیا فهمید که ما در مقابله با آشوب بسیار توانمندیم و اگر گاهی با تسامح برخورد می‌کنیم ناشی از ضعف نیست."جناب آقای لاریجانی، احتیاط شرط عقل است. حتی وجدان آقای احمدی نژاد هم به او اجازه نداده‏است بگوید که نیروهای نظام خوب عمل کردند. تعداد زیادی از مراجع تقلید عملکرد نیرو‏ها را تقبیح کرده‏اند و برخی آن را موجب مخدوش شدن مشروعیت نظام دانسته‏اند. برخی از ایشان عاملین را از آتش جهنم حذر داده‏اند. این تیم فوتبال نیست که شما راجع به عملکردش اینگونه بی پروا نظر می‏دهید. آیا شناخت عمیق شما از اسلام و هوشیاری شما حکم نمی‏کند که لااقل چند صباحی احتیاطا زبان به دندان گیرید تا حداقل مشخص شود از برکت نیرو‏های نظام چند جوان کشته و چند فرزند یتیم شده‏اند و چند مادر هر شب مسببین این قتل‏ها را لعنت می‏کنند؟آیا متوجه هستید که شما با این جملهء از یاد نرفتنی " آن‏ها خوب عمل کردند" صریحا به خاک و خون کشیدن و کشتن مردم را توجیه و تایید می‏کنید؟ شما که اینقدر دغدغه دارید که دنیا چه برداشتی از شما دارد آیا نگران نیستید که مردم شهری که در آن زندگی می‏کنید اکنون شما را چگونه می‏بینند؟ 8. "مردم تهران می‌گویند حالا که آقای موسوی رای نیاورده ما چه گناهی کرده‌ایم که باید بار آشوب‌ها را بکشیم. این حرفی است که در جاهایی که من برای صحبت کردن و سخنرانی رفته‌ام، بارها شنیده‌ام. این‏ها مردمی ‏بودند که بعضا خودشان هم به آقای موسوی رای داده بودند."جناب آقای لاریجانی عزیز، از اولین نشانه‏های تکبر و استبداد این است که انسان خود و اطرافیانش را ملاک بداند. لطف بفرمایید اگر شد سری بزنید به آن‏ها که شما را برای سخنرانی دعوت نمی‏کنند. باور کنید آن‏ها هم مردمند و کم هم نیستند.9. "... خانواده خانم ندا آقاسلطان، نباید خون دخترشان را که قربانی یک توطئه پیچیده شده‏است، به دلالان سیاسی بفروشد."... ببخشید اما به اینجا که رسیدم گریه امانم نداد. چه بگویم. آقای محمد جواد لاریجانی بجای اینکه نگران از جاری شدن ظلمی بر کسی باشند از پیش خود به این نتیجه رسیده‏اند که ماجرای ندا توطئه بوده‏است و سپس به خود اجازه می‏دهند به خانوادهء ندا نصیحت کنند. ای کاش این متن را با زبان طنز و طعنه ننوشته بودم. گستاخی و دروغ و توهم و ظلم تا کجا؟آقای محترم، اگر این سخنانی که گفتی بر آمده از فهم عمیقت از دین است؛ از تو و فهمت و دینت برائت می‏جویم. ْ بئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏ (2:93)اجازه فرمایید اکنون که پرده دری و خود محوری را به جایی رسانده‏اید که به خود اجازه می‏دهید مادر داغداری را از موضع قدرت نصیحت کنید من نیز پرده بگشایم، زبان طنز و طعنه را رها کنم و شما را که از طبقهء ملوک هستید به عنوان یک شهروند به فرمودهء مولایم نصیحت کنم:آقای محمد جواد لاربجانی، به نظر من این فهم بسیار سطحی شما از دین است که در کنار مدهوش شدن از قدرت و قدرتمندی به شما اجازهء سخنانی این چنین می‏دهد. پیشنهاد می‏کنم دو روز سریر قدرت را رها کرده، گوشهء عزلتی گزیده و به مطالعهء مبانی دین بپردازید. قرآن و نهج البلاغه بخوانید و به احادیث شیعه در باب حکومت و مردم مراجعه کنید. به دیدن آن دسته از علما که خود را نفروخته‏اند (و کم هم نیستند) رفته و از ایشان بپرسید اسلام چیست و شیعه کدام است. آنگاه که آموختید که اسلامیت یک نظام نه به قدرت آن ارتباط دارد و نه به در راس بودن طبقهء روحانیت؛ آنگاه که آموختید که پایه‏های یک نظام اسلامی بر عدالت و صداقت و کرامت و اخلاق و پاس داشتن نفوس و آبروی مردم استوار است؛ آنگاه که آموختید که از ظلم بلکه از احتمال ظلم کلافه شوید؛... آنگاه مصاحبه‏ایی دیگر کنید و در آن نه به نصیحت مادران داغدار که به نصیحت ملوک بپردازید. ... آنگاه، شاید مصاحبه‏تان را که بخوانیم نه عمرو عاص که ابوذر به خاطرمان آید.جناب آقای لاریجانی، وای اگر از پس امروز بود فردایی!وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون‏ (26:227)

http://www.zulm.persianblog.ir

هیچ نظری موجود نیست: